اضطراب پيش بين :
يكي از مشخصات اين نوع هراس آن است كه هر آنچه كه بيمارازآن وحشت دارد به سرش مي آيد به عبارت ديگر ترس خود ضامن پديدار شدن چيزي مي شود كه بيمار به شدت از وقوع آن وحشت داشته است.
اگرچه ترس و هراس باعث مي شود ازچيزي كه ميترسيم به سرمان بيايد ولي قصد وفشار زياد باعث مي شود،آنچه كه مي خواهيم (بشود) صورت نپذيرد و اين قصد قوي با نام (قصد مفرط) مطرح مي شود.
(قصد متضاد):در اين روش از بيمار مبتلا به ترس ودلهره خواسته مي شود حتي براي يك لحظه هم كه شده وقوع آنچه را كه به شدت از آن بيم دارد با قصد مفرط طلب كند.
قصد مفرط و تضاد را دریابید!
مثال:بيماري كه يكي از شديدترين موارد لكنت زبان بوده ودرتمام عمرش گرفتار دشواري گويايي بوده به جز يك مرتبه وآن موقعي بود كه پسرك بدون بليط سوار قطار شده وبراي نجات از دست مامور كنترل بليط ؛قصد داشته از لكنت زبان جهت ايجاد ترحم استفاده كند، و درآن لحظه كه او قصد داشت پسري الكن باشد، ديگر نمي توانست با لكنت زبان صحبت كند و هرچه کوشيد زبانش نگرفت،او بدون تعمد و منظور، از روش (قصد متضاد) استفاده كرده بود البته نه به منظور درمان.
البته پزشكان از اين روش و تكنيك، در درمان اختلالاتي نظير وسواس كه بسيار شديد و كهنه وبا سابقه نيز بوده استفاده كرده و نتيجه گرفته اند ، بدين صورت كه بيمارقادرخواهد بود (به علامت وسواس بخندد) و اين نشانه را به شوخي بگيرد و خلاصه قصد متضاد را به كاربندد.
(قصد متضاد) نوشدارو نيست ولي وسيله اي مفيدي است كه مي تواند وسواس و ترس هاي عصبي را به خصوص وقتي كه همراه با (اضطراب پيش بين هستند) درمان كند.
نقش وسواس
علامت و نشانه وسواس باعث ترس معيني مي شود؛و اين ترس خود نشانه را بر مي انگيزاند و نشانه نيز ديگر بار به نوبه خود ترس را تقويت و تشديد مي كند،در حالت وسواس بيمارمبتلا با فكري كه او را در بر مي گيرد به جنگ و ستيز مي پردازد و همين ستيز قدرت آزار دهي و فكر و ميلي را كه او را فرا گرفته را بيشتر مي كند .تا زماني كه فشار خود موجب فشار متقابل مي شود، نشانه ها نيز از سوي ديگر تقويت و تشديد مي شود ولي وقتي بيمار كشش و ستيز با وسواس را متوقف مي سازد و با تكيه بر روش (قصد متضاد) با شوخ طبعي و تمسخر با آن مواجه مي گردد؛حلقه معيوب و دور تسلسل زيان آور شكسته مي شود ؛نشانه ها كاهش مي يابد و رفته رفته ضعيف شده سرانجام از بين مي رود.